نفس ما از جای گرم بلند می شود...نفس شما چطور؟!
خاکـی ها
گرچه جنگ ندیده ام مرد جنگ دیده ام.
چشمش درآمده بود دولت عراق،چشم شما را درآورد...چه بر شما گذشته است خدا می داند!
چشم های ما کورند اگر نمی بینیم تان!
تو راست می گویی
خوشی زده بود زیر دلشان
دشمن موشک زده بود به کشورشان
رفتند عکس یادگاری بندازند
تو راست می گویی.
در بازسازی مناطق جنگی تمام توانمان را به کار بستیم
در بازسازی خاطرات ِ خالی از اغراق شما چطور؟!
تا وقتی صاف بایستید بدهکاریم به شما
کی و کجا صاف می شود بدهی هامان؟!
خواب ِ خواب بود
مادر گفت بچه ها سر و صدا نکنید بابا تازه خوابیده
راست می گفت بابا تازه خوابیده بود.
شهید ناصر سلطانی فرد
جیب هاش پاره بود،غنیمت ها توی سر و کمرش جا خوش کردند!
مهمان نواز ترین بود صدام!